درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل تنگی هام وانتظار و آدرس shame-mahtab.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 9642
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


دل تنگی هام وانتظار
یک شنبه 26 آذر 1398برچسب:, :: 2:29 ::  نويسنده : ریحانه       

 این وبلاگ تقدیم به اوکه شیرینی عشقوبه وجودم چشاندورفت..............عشقم جوادبااینکه رفتی ولی عشقتوهرگزازقلبم نمیره میدونم واست کمه و لیاقتت ازاین بیشتره ولی این وبلاگ ازعمق وجودم به تو هدیه میشوددوستت دارم بهترینم تاابدreyhaneh(امیدوارم خوشبختیت مانندیلداطولانی باشد یلدات مبارک)



چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 21:52 ::  نويسنده : ریحانه       

 

 

 


 

 

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم...

 

 

نسل خوابیدن با اس ام اس...

 

 

نسل درددل با غریبه های مجازی...

 

 

نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی...

 

 

نسل کادوهای یواشکی...

 

 

نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس…

 

 

نسل سوخته...

 

 

نسل من…

 

 

نسل تو…

 

 

 

یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم بین عذاب هایمان مدام بگوییم:

 

 

یادش بخیر…

 

 

دنیای ما همین طور بود

مثل جهنم……

 



چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 21:49 ::  نويسنده : ریحانه       

امروز برام وقت روانپزشکی گرفته بودن

فکر میکنن من با خودم حرف میزنم!

روانکاوه بهم گفت باید خاطراتشو تو گورستان ذهنت چال کنی...

بهش گفتم تو عزیز زنده خودتو رو چال میکنی که من چال کنم؟!

ساکت شد دیگه هیچی نگفت!



یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 1:48 ::  نويسنده : ریحانه       


پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 22:7 ::  نويسنده : ریحانه       

azizam ba to bodan baram bhtarine eshgham baham bmon ghol midam ghalbamo farsh ghadamhat konam



پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : ریحانه       

عزیزترازجانم سوگندبه عشق که تا ابدباعشقت میمانم وباان جان میدهم مهربانم عزیزترازجان دنیایی تاریک من با روشنی وجودت روشن شدگرمی هرم نفسات وجودم راسوزاندمحبوبم ایامیشوددستانتت رادردستان کسی گذاشت درحالی که انها به دستان مردانه توعادت کرده اندایا میشودلب برلبهای کسی گذاشت که لبان ووجودم درعطش جام وجودتومیسوزندبهترینم شایدحرفهاییم مسخره باشدولی من بی توزندگیم پوچ است صدای قلبم نفسهام همه بدون تومی ایستدمرده متحرک ...بهارقلب من بی توزندگی =مرگ پس بازرگردووجودم رادرگرما وجودت را پناه ده بگذاراخرین جرعه جام وجودم درکنارتوباشم R



پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : ریحانه       

 

 

 

خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده


خیلی وقته ابری پر پر نشده
دل آسمون سبک تر نشده

 


مه سرد رو تن پنجره ها
مثله بغضه توی سینه ی منه

 


ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه


خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده


بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست


حرف عشق تو رو من با کی بگم
همه حرفا که آخه گفتنی نیست


خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده


خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو
بد جوری دلتنگ شده..



پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 10:49 ::  نويسنده : ریحانه       

 

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!



پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : ریحانه       

مشت می کوبم بر در

پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم خفقان

من به تنگ آمده ام از همه چیز

بگذارید هواری بزنم

ای

با شما هستم

این درها را باز کنید

من به دنبال فضایی می گردم

لب بامی

سر کوهی

دل صحرایی

که در آنجا نفسی تازه کنم

آه

می خواهم فریاد بلندی بکشم

که صدایم به شما هم برسد

من به فریاد همانند کسی

که نیازی به تنفس داد

مشت می کوبد بر در

پنجه می ساید بر پنجره ها

محتاجم

من هم آوازم را سر خواهم داد

چاره درد مرا باید این داد کند

از شما خفته ی چند

چه کسی می آید با من فریاد کند ؟

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : ریحانه       
 

 

گفتم مادر! ...
گفت: جانم
گفتم درد دارم! ...
گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ...
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ...
گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ...
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چشمانم
اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...!
همیشه از درد گفتم و از رنج
به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره!
به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 23:22 ::  نويسنده : ریحانه       

Ring my bell, ring my bells..
بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells

بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Sometimes you love it
گاهی اوقات عاشقشی


Sometimes you don't
گاهی اوقات نه


Sometimes you need it and you don't wanna let go
بعضی وقتا هم بهش نیاز داری و نمیخوای از دستش بدی


Sometimes we rush it
بعضی وقتا بخاطرش عجله می کنیم


Sometimes we fall
بعضی وقتا موفق نمیشیم


It doesn't matter baby we can take it real slow
اما اصلا مهم نیست عزیزم، میتونیم سخت نگیریم


Cause the way that we touch is something that we can't deny
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم


And the way that you move oh it makes me feel alive
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده


Come on
عجله کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


You try to hide it
سعی می کنی مخفیش کنی


I know you do
میدونم که این کارو می کنی


When all you really want is me to come and get to
وقتی تمام چیزی که میخوای من هستم


You move in closer
به من نزدیک میشی


I feel you breathe
نفسهات رو احساس می کنم


It's like the world just disappears when you around me oh
وقتی کنار منی احساس می کنم دنیا محو میشه


Cause the way that we touch is something that we can't deny
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم


And the way that you move oh it makes me feel alive
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده


Come on
عجله کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

I can tell by your face, you know the way it turns me on
از صورتت میتونم بخونم میدونی که چطور حالمو جا بیاری


I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری

I will do what it takes, I would never do you wrong
هر کاری لازم باشه انجام میدم، همیشه با تو روراست خواهم بود


Cause the way that we love is something that we can't fight oh yeah
چون عشقی که بین ما وجود داره رو نیشه نادیده گرفت

I just can't get enough oh you make me feel alive so come on
از تو سیر نمیشم، آه، به من احساس زنده بودن میدی


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


Ring my bell, ring my bells
بهم یاد آوری کن


I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری


Ring my bell, ring my bells

بهم یاد آوری کن



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 20:15 ::  نويسنده : ریحانه       

 



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 15:24 ::  نويسنده : ریحانه       

هر لحظه عاشق بودن سخته

هر لحظه یاد چشمات افتادن سخته

هر لحظه سوختن و ساختن سخته

هر لحظه بی تو بودن سخته

هر لحظه به یادت بودن سخته

هر لحظه عشقتو خوندن سخته

هر لحظه عکست رو بوسیدن سخته

هر لحظه تصور آغوشت سخته

اما من این سختی رو خیلی دوست دارم

چون تو رو نداشتن خیلی سخت تره....



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 15:20 ::  نويسنده : ریحانه       

 

عشق یعنی راه رفتن زیر باران

 عشق یعنی من می روم تو بمان

عشق یعنی آن روز وصال

 عشق یعنی بوسه ها در طول سال

عشق یعنی پای معشوق سوختن

 عشق یعنی چشم را به در دوختن

 عشق یعنی جان می دهم در راه تو

عشق یعنی دستان من دستان تو

عشق یعنی .... دوستت دارم تورو

عشق یعنی می برم تا اوج تورو

عشق یعنی حرف من در نیمه شب

 عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب

عشق یعنی انقباض و انبساط

عشق یعنی زندگیم وصل به توست

 عشق یعنی قلب من در دست توست

عشق یعنی عشق من زیبای من

عشق یعنی عزیزم دوستت دارم



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 14:41 ::  نويسنده : ریحانه       

 

اي آفريننده ام

زیباترین آغاز را با تو تجربه کردم

پس تا زیباترین پایان با تو میمانم در اين مهم ياري ام كن

اي زيباترين

به من ياري بده زيبا زندگي كنم تا زيبا پرواز كنم

 



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 14:37 ::  نويسنده : ریحانه       

 

به یاد می آورم لحظه هایی را که شانه هایم پناه امن خستگی هایت بود
وقتی دستانم را می فشردی و می گفتی دوستت دارم را خوب به خاطر دارم
آن لحظه ها که هر چه خطا می کردی چشمهایم دیده و ندیده می بخشیدند
یادم می آید می گفتی بی من زندگی محال است و با من همه چیزت آسان می شود
دیگر نمی دانم چگونه بر ماندن ترغیبت کنم ! چه کنم تا بفهمی من بی تو، نمی شود !
ولی باز هم دوستت دارم ... رهایی از آن ِ تو ... فقط ای کاش می دانستم این اصرار تو بر رفتن در چیست



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : ریحانه       

بمیردانکه غربت رابنا کرد

توراازمن

مراازتوجداکرد



چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 1:4 ::  نويسنده : ریحانه       
چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : ریحانه       

درجوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد

درقفس ماندم ولی صیادآزادم نکرد

آتیش عشقت چنان اززندگی سیرم کرد

آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : ریحانه       

می ترسم کسی بوی تنت را بگیرد

نغمه های دلت رابشنود

وتوخوبگیری به ماندنش

چه احساس خط خطی وجهنمی است

این عاشقانه های حسودمن



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد